انسان مانند رودخانه است؛ هر چه ژرفتر باشد، آرامتر است.((منتسکیو))
زمانی می رسد که سکوت، بیش از همه گفته ها مقصود را می رساند.((منتسکیو))
گاهی سکوت بیش از هر استدلالی به ما کمک می کند.((منتسکیو))
اوج کارآمدی مدیریت این است که فرد بداند به چه میزان و در کجا باید از قدرت خود بهره گیرد.((منتسکیو))
آزادی عبارت است از حق انجام هرکاری که قوانین اجازه می دهد و انجام ندادن آنچه قانون منع کرده است.((منتسکیو))
اگر قدرت قضاوت از قدرت قانون گذاری و اجرایی جدا نباشد، باز هم از آزادی نشانی نخواهد بود.((منتسکیو))
تنها قدرت است که می تواند جلوی قدرت را بگیرد.((منتسکیو))
برای آنکه نتوان از قدرت سوء استفاده کرد، باید دستگاهها طوری تنظیم شوند که قدرت، قدرت را متوقف کند.((منتسکیو))
پریشان نمودن اوضاع مستلزم هوشمندی نیست، اما ایجاد نظم و تعادل به نیروی عقل وابسته است.((منتسکیو))
جمهوری ها در نتیجه تجمل و پادشاهی ها در اثر فقر سقوط می کنند.((منتسکیو))
عاشقان دلباخته معمولأ در سکوت به سر می برند.((منتسکیو))
من مخالف مراسم پرخرج خاکسپاری هستم. برای انسان باید هنگام تولد عزاداری کرد، نه وقتی که از این دنیا می رود.((منتسکیو))
باید زیاد مطالعه کنید تا بدانید که هیچ نمی دانید.((منتسکیو))
در میان کشورهای استبدادی، بینواتر از همه آن کشوری است که پادشاهش تاجر باشد.((منتسکیو))
سکوت، گاه هزار معنی در بر دارد که از گفتن به دست نمی آید.((منتسکیو))
کسی اجازه ندارد خود را بکشد و اگر کشت، وجود خود را از میهن خود دزدیده است.((منتسکیو))
کسی که بدون فکر کردن حرف می زند، صیادی را می ماند که بدون نشانه گرفتن، تیر خالی می کند.((منتسکیو))
کشور در صورتی دارای آزادی و استقلال است که افرادش آزاد و مستقل باشند.((منتسکیو))
من هیچ غمی نداشته ام که خواندن یک صفحه کتاب آن را از بین نبرده باشد.((منتسکیو))
همیشه قضایا را پیش از تصمیم گیری به محکمه وجدان تسلیم کنید. وجدان راهنمای بی نظیر و قاضی بیطرفی است.((منتسکیو))
یک ساعت از عمر گذشته را به هیچ بهایی نمی توان بازگردانید، اما با دادن چند تکه پول ناچیز می توان تجربه های تمام عمر بزرگترین خردمندان جهان را به دست آورد.((منتسکیو))
شکست خوردن به حق، شیرین تر از پیروزی به باطل است.((منتسکیو))
قضاوتهای امیر المومنین علی علیه السلام
مردم آزاری :
در زمان خلافت اباالحسن مردی به مرد دیگر گفت : در خواب با مادرت نزدیکی کردم .!
مرد از این سخن بر آشفته و او را نزد امیر المومنین (ع) برده و گفت : این فرد به من ناروا می گوید .
آن حضرت فرمود : چه گفته است ؟
گفت : می گوید با مادرم محتلم شده است !!
علی ( ع ) به وی فرمود :
تو هم اگر میخوای او را عادلانه جزا دهی وی را در آفتاب برایت نگه می دارم تا سایه اش را تازیانه بزنی ، زیرا خواب مثل سایه است ؛ ولیکن او را تعزیر می کنم تا دیگر مردم آزاری نکند .
.................................................
5 نفر در حال زنا
پنج نفر را در حال زنا گرفته و نزد عمر آوردند ، عمر دستور داد بر همه ی انان حد جاری کنند .! امیرالمومنین که آنجا حضور داشت از شرایط انان پرسید و سپس خطاب به عمر گفت حکم اشتباهی دادی . عمر به علی ( ع ) گفت شما حکم کنید !
آن حضرت یکی از انان را پیش کشیده و حکم به زدن گردنش نمود ، دومی را سنگسار و سوی را تازیانه زد ! به چهارمی نصف حد نفر قبل که حد کامل بود ( یعنی 50 تازیانه ) جاری کرد و سومی را تادیب نمود . همگی مردمی که حضور داشتند به همراه عمر از قضاوت ایشان تعجب کرده و گفتند چگونه همه ی اینها که یک جرم را مرتکب شده بودند حکم جداگانه داشتند ؟ !!
آن حضرت فرمود :
نفر اول که گردنش را زدم کافر ذمی (کتابی ) بود و چون از شرایط امان نامه خود تعدی کرده بود مستحق مرگ بود !
نفر دوم از آنجا که خود زن داشت و مرتکب زنای محصنه شده بود مستحق سنگسار شد .
نفر سوم نیز ار آنجا که مجرد بود حد تازیانه خود را برد و نفر چهارم نیز چون غلام بود نصف نفر سوم تازیانه می خورد یعنی 50 تازیانه !!
نفر پنجم نیز دیوانه بود و مجازاتی بر او نبود و تنها تنبیه بود تا جنبه تادیبی داشته باشد !